آندرس اینیستا ، نهایت یک بازیکن

ویژۀ توپ طلای فیفا 2012 : آندرس اینیستا ، نهایت یک بازیکن





او با القاب بسیاری شناخته می شود: مرد چاره ساز، تردست، دُن آندرس، آندرسیتو، شوالیۀ رنگ پریده، سن آندرس، قهرمان ژوهانسبورگ، پسر سراینده،روح،شوالیۀ سفید، جادوگر مانچا (شهری در اسپانیا) ،مارماهی الکتریکی،زیرک،نابغۀ فروتن،خدای فوتبال،محبوبِ فُنتِلبیا (یک شهر در اسپانیا)

در سوئدی اغلب از یک عبارتی استفاده می شود:“Kärt barn har många namn” به این معنی که " پسر دوست داشتنی، القاب زیادی دارد".به عبارتی دیگر ما برای چیز هایی که دوستشان داریم،اسامی زیادی انتخاب می کنیم.این یک راه خوب برای توصیف آندرس اینیستا است و من مطمئن نیستم که فوتبالیست دیگری هم باشد که به اندازۀ اینیستا القاب و اسامی مختلف داشته باشد.هم چنین مطمئن نیستم که بازیکنی به اندازۀ اینیستا مورد علاقه و محبوب باشد.

برای توضیح دلیل برای این که چرا اینیستا شایستۀ کسب توپ طلا و عنوان بهترین بازیکن جهان در سال 2012 است،من تصمیم گرفتم که با توضیح القابش شروع کنم.القاب او به 3 دسته تقسیم می شوند.آنهایی که نحوۀ فوتبالش را توصیف می کند،آنهایی که در مورد ظاهر اوست و در نهایت القابی که شخصیتش را توصیف می کنند.





فوتبال
تردست،مرد چاره ساز،جادوگر،زیرک،جادوگر مانچا،مارماهی الکتریکی و متفکر؛ این ها اسامی ای هستند که نحوۀ بازی اینیستا را توصیف می کنند. در زمین،اینیستا زیرکانه بازی می کند و چیز هایی را می بیند که کس دیگری آن را مشاهده نمی کند؛او می تواند تمام مشکلات را حل کند و در تمام نقاط زمین حضور دارد.بازی کردن او جادویی و گاها خیالی است.او کاری می کند که سخت ترین کار ها آسان به نظر برسند.دیدن او در زمین شگفت انگیز است و به نظر می رسد که او بیشتر از این که بدود، روی زمین شناور است.شناور به سمت دفاع حریف و سپس لحظه ای می رسد که او پاس های میلیمتری اش را رد و بدل می کند.

در چند فصل اخیر ، آندرس اینیستا دچار مصدومیت های متعددی شده است و هر وقت که بدلیل مصدومیت قادر به بازی نبود،من به طریقی فراموش می کردم که چقدر او فوق العاده است؛ و وقتی از مصدومیت بر می گشت،این حس را داشتم که جادویش را برای اولین بار است که مشاهده می کنم.باور نکردنی است.این نوعی است که آندرس اینیستا فوتبال بازی می کند.اگر جایزه ای وجود داشت که به بازیکنی که به بهترین شکل از مصدومیت برگشته و روند خود را ادامه داده است،داده می شد،این جایزه هر ساله باید به اینیستا داده می شد.او می داند که مصدومیت چگونه است اما او برگشت از مصدومیت و تسخیر جهان را نیز به خوبی فرا گرفته است.او می تواند،جهان را متوقف و نتیجه را عوض کند و گل هایی تعیین کننده به ثمر برساند.

این ما را به چند تا از القاب دیگر او می رساند:دُن آندرس،سن آندرس،قهرمان ژوهانسبورگ، و خدای فوتبال...هنگامیکه به نظر می رسد شانس ها به پایان رسیده اند و دیگر زمانی باقی نمانده است،آندرس اینیستایی است که روز را نجات دهد.شما همیشه می توانید روی او حساب کنید چرا که او هیچوقت عقب نمی نشیند.او اوقات سختی را گذرانده است اما همیشه برای تیمش برگشته است.مثال های زیادی وجود دارد: 21 جولای 1999 در کمپ نو ، 6 می 2009 در استمفورد بریج و 11 جولای 2010 در استادیوم ساکر سیتی ژوهانسبورگ..





ظاهر
شوالیۀ رنگ پریده،شوالیۀ سفید، روح؛ این ها القابی هستند که براساس این که کمی بیش از حد رنگ پریده و مانند روح است به او داده شده اند. مشکل رنگ پریدگی ای که باعث شد یک بار در یک برنامۀ طنز در کاتالونیا،او را به شکل کرم شب تاب در آورده باشند.این شاید برای بعضی ها غیر جذاب باشد،اما برای اینیستا این مشکلی نیست چرا که به نظر هیچ دشمنی ندارد که البته بخش بزرگی از آن بخاطر شخصیت اوست.

شخصیت
آندرسیتو،آندرس عزیز،نابغۀ فروتن،قهرمان فُنتِلبیا(اسم یک شهر در اسپانیا)،ضد کهکشانی؛این ها القابی اند که نشان می دهند اینیستا چگونه آدمی است.مهم نیست که چقدر موفقیت کسب می کند،در همه حال او فروتن،سر به زیر،آرام و دوست داشتنی است.اینیستا همیشه بازیکنی شگفت انگیز بوده است اما زمان زیادی گذشت تا رسانه ها و مردم او را بشناسند.حتی با وجود این که اینیستا 19 جام معتبر با بارسا به همراه دو جام ملت های اروپا و یک جام جهانی با تیم ملی اسپانیا به دست آورده است،او هنوز همان پسری است که در 12 سالگی به لاماسیا آمده بود.هر اتفاقی که برای اینیستا بیفتد، راهش را عوض نمی کند حتی اگر لحظاتی باشد که احساس شود باید این کار را انجام دهد.

در دوران حضور فرانک رایکارد در بارسا،برای اینیستا مشکلاتی بوجود آمد و بیشتر اوقات خارج از پستش بازی می کرد یا روی نیمکت می نشست.بعضا احساس می شد که اینیستا باید بیشتر مورد توجه رسانه قرار گیرد اما آندرس اینیستا از آن دست آدم هایی نبود که رسانه ها دنبالش بودند : آرام،ساکت و فروتن...زمانی که گواردیولا آمد،چیزی مثبت در وضعیت او دید:"اینیستا آن قدر خوب است که شایستۀ بازی های بسیار بیشتری است ولی او هیچوقت شکایت و گله نمی کند."ناگهان کمبود عزت نفس اینیستا تبدیل شد به خوبی و نیکی.زیر نظر گواردیولا ،اینیستا استعداد هایش را بروز داد و ثابت کرد که چقدر میتوان خوب بود.شخصیت و رفتار او که یکبار برای او مشکل ساز شده بود ،حالا از او نه یک ستاره که یک قهرمان دوست داشتنی ساخته است.درست همانطوری که "سید لو" در یکی از نوشته هایش به این نکته اشاره کرد:"دست کم گرفتن او برای مدت زیاد باعث شد که اکنون در مقامی بالاتر قرار بگیرد.نقطۀ ضعف او اکنون تبدیل به نقطۀ قوتش شده است.دلیل عدم جذابیت او در گذشته اکنون باعث جذابیتش شده."(توضیح مترجم:منظورش همون شخصیت آرام و کم حرفشه)





چرا توپ طلا؟
قبل از این که من استدلالم برای توضیح این که چرا اینیستا شایستۀ کسب توپ طلا است را شروع کنم،میخواهم شما را همراه کنم با این که رای دهندگان برای انتخاب یک بازیکن چه معیار هایی را بررسی می کنند؟اول و از همه مهم تر ،عناوین و افتخاراتی است که بازیکن ها در طی آن سال بدست آورده اند و اگر بازیکن هایی باشند که عناوین نسبتا مشابهی داشتند،آنوقت به چیز های دیگری مانند کلاس بازی ( از نظر استعداد و بازی جوانمردانه)، شخصیت و همچنین سابقۀ بازیکن توجه می کنند.

بنابراین ما هم از سال پیش شروع می کنیم.سالی که آندرس کاری کرد که او را شایستۀ این عنوان می کند.برای شروع،او بسیار بهتر از سال های پیش بازی کرد،با این که بارسلونا بجز کوپا دل ری،موفق به کسب عنوان دیگری نشد.شاید موفقیت کریستیانو رونالدو در کمک به تیمش در کسب لالیگا و همچنین کسب عنوان آقای گلی لا لیگا و UCL و کسب کفش طلا توسط هم تیمی اینیستا ، مسی، بیشتر از موفقیت اینیستا به چشم بخورد،اما کار اصلی ای که اینیستا انجام داد،کشیدن اسپانیا روی دوش خود و قهرمان شدن برای دومین بار پیاپی با این تیم بود.

شاید کسانی بگویند که اسپانیا هم مانند بارسا تیمی نیست که به یک بازیکن متکی باشد و موفقیت و یا شکست این تیم،به کار گروهی این تیم مربوط می شود.این حرف کاملا درست بود البته تا تابستان پیش در جام ملت های اروپای 2012،جایی که این حرف بر خلاف عملکرد اسپانیا بود.به نظر می رسید که این اسپانیا با آن تیمی که جام جهانی 2010 را فتح کرده بود تفاوت هایی دارد.پویول و ویا مسابقات را بدلیل مصدومیت از دست داده بودند و دیگران هم در تاثیر اساسی گذاشتن بر روی تیم نا موفق بودند.آنجا بود که اینیستا بلند شد و تیم را به سوی فتح جام هدایت کرد. جام ملت های اروپای 2012 ،از ابتدا تا انتها، متعلق به اینیستا بود.

سپس اگر ما به دیگر معیار های کسب این عنوان نگاهی بیندازیم،متوجه می شویم که دلایل بسیار زیادی برای این که اینیستا این جایزه را از آن خود کند،وجود دارد

کلاس بازی:اینیستا در یک سطح خالص و ناب بازی می کند.او تمارض و شکایت نمی کند،بازیکنی نیست که او را در درگیری ها ببینید،همۀ بازیکنان و هواداران جدای از تیمی که طرفداراش هستند،او را دوست دارند.اینیستا تجسم بازی جوانمردانه است..

شخصیت:چه چیزی است که من تا حالا یاد آوری نکرده باشم؟اینیستا شخصیتی عالی دارد:او فروتن است،نسبت به دیگران بی تفاوت نیست،آرزوی هر مادر زنی است و هیچ کس نمیتواند از او متنفر باشد..

سابقۀ بازی:چند هفته پیش،10 مین سال حضورش در تیم اول بارسا را جشن گرفت.در این ده سال،او 19 جام قهرمانی را با باشگاهش بدست آورده است و با تیم اسپانیا،دوبار جام ملت های اروپا و یک بار جام جهانی را فتح کرده است.با توجه به لحظاتی حماسی از دوران بازیش که در این نوشته از آن ها یاد شد است،به نظر می رسد که اینیستا امتحان خودش را پس داده است.

با فکر کردن در مورد همۀ این ها،بسیار ساده است...اینیستا نه یک فوتبالیستِ الگو برای دیگران که نهایتِ یک فوتبالیست است..